بازگشت طالبان؛ افغانستان پس از خروج آمریکا
کتاب «بازگشت طالبان؛ افغانستان پس از خروج آمریکا» شاید آخرین کتابی باشد که در مورد تاریخ افغانستان نوشته شده است. حسن عباس نویسندۀ کتاب به صورت مشخص در مورد طالبان تحقیق و پژوهش کرده است. این کتاب، طالبان را با رویکرد جامعهشناختی مورد بررسی قرار داده است؛ در مورد زوایای پنهان پیمان دوحه اشاره کرده است؛ از اختلافات فکری محمد اشرف غنی رئیس جمهور مخلوع افغانستان و زلمی خلیلزاد نمایند ایالات متحده پرده برداشته است. از سویدیگر، در بخشهای از کتاب، بر رهبران سیاسی افغانستان انتقادهای جدی وارد کرده است. حسن عباس در این کتاب به این نظر است که ایستارها و ذهنیت طالبان دچار تغییرات شده است.
قابل یادآوری است، تمامی کسانیکه در مورد افغانستان میاندیشند و تعلق خاطر به این کشور دارند، خواندن این کتاب برای آنها ضروری میباشد.
پارههایی از متن کتاب:
در صبح 15 آگست، اخبار واردشدن طالبان به کابل در همهجا در حال پیچیدن بود. اکنون، غنی درحالیکه عمیقاً در فکر فرورفته بود، به محب دستور داد که بهمنظور تأیید اخباری که شنیده میشد با سفیر ایالات متحده تماس برقرار کند.
هیچ یک از جنگسالاران بدنام دیروز، به شمول عبدالرشید دوستم، اسماعیل خان و عطا محمد نور که متحدان نزدیک رئیسجمهور حامد کرزی و اشرف غنی بودند، در کابل پیدا نمیشدند. آنان، قولهایشان را که نویددهنده جنگ تا سرحد مرگ بود جا گذاشتند، البته آن قولها دروغین بودند و از بین رفتند. غنی، به دلیل ضعف در تصمیمگیری قابل محکومشدن است؛ اما برای او چیزی برای فرمانروایی باقی نمانده بود. نیروهای امنیتی افغانستان که اکثریتشان هفتهها و شاید ماهها معاش اخذ نکرده بودند، از اول، آینده را بهصورت مشخص میدانستند، به این دلیل خود را از حمام خون احتمالی بیرون کشیدند. غنی کمترین اعتبار را در نظر ملت خویش داشت. در اواخر، تمام طرفداران غنی، یک حلقهی کوچک مورداعتماد وی بود، افرادی که به وی اطمینان میدادند که دقیقترین اطلاعات را در دسترساش میگذارند. اختلاف نظر جرم پنداشته میشد. چنانچه کتی گانون، بهعنوان یک ژورنالیست، ماهرانه جمعبندی کرده است: «غنی در روش فرمانروایی خویش بیشتر بدخلق و مستبد بود، به ندرت مشورت اعضای حکومت خویش را میشنید، در بسیاری موقعها افرادی را که در برابر او استدلال میکردند مورد سرزنش قرار میداد» یک رهبر خوب کسی است در زمان دشوار، به درستی تغییر ایجاد کند. مردم افغانستان سزاوار داشتن یک رهبر خوب بود.
در برابر نیروهای امنیتی افغانستان باید صادق باشیم، طبق گزارشها شمار تلفات آنان در ماههای نزدیک به سقوط کابل، بهگونهای وحشتناک افزایش یافته بود. حداقل، آنها نسبت به نخبههای سیاسی در کابل بهتر عمل کردند. این مورد ارزش یادآوریکردن را دارد که غنی در اواخر بهشدت دچار پارانویا شدهبود، او شماری زیادی از افسران فرمانده پولیس و ارتش را از وظیفه عزل کرد و فکر میکرد که آنان وفاداری ندارند، طبق گزارش گروه دیدهبان کنگره ایالات متحده سیگار یا بازرس ویژه عمومی برای بازسازی افغانستان، این حرکت، نه تنها روحیه نیروهای امنیتی افغانستان را نابود ساخت؛ بلکه تلاشها برای جنگ را نیز دچار آشفتگی کرد. اینکه، گزارشهای سیگار که حقایق جدی را نشر میکند و چرا در واشنگتن مورد توجه قرار نمیگرفتند، یک راز است. این یک موضوع پوشیده نیست که رقابت هند و پاکستان و جنگهای نیابتیشان، در آوردن افغانستان به موقعیت که امروز ایستاده است، نقش خطرناک را بازی کردهاند.
زال (زلمی خلیلزاد) میخواست کابل و طالبان را برای یافتن یک توافق دوستانه برای تقسیم قدرت راهنمایی کند؛ اما زمان در حال تمام شدن بود. حقیقت این بود که طالبان و حکومت کابل، از مدتهای طولانی، پنجه برگلوی هم انداخته بودند و با بیرحمی همدیگر را میکشتند. هیچ طرف قرار نبود که آن را فراموش کنند. افغانستان نیاز به یک کمیسیون مصالحه داشت، همانند آنچیزی که برای درمان زخمها در آفریقای جنوبی، بعد از ختم آپارتاید کمک کرد. تا هنوز در هیچ طرف یک رهبری که مقام افسانوی نلسون ماندلا را داشته باشد وجود نداشت تا برای درمان رخمهای افغانستان کار کند
در چهارم سپتامبر 2021، یک کسی بسیار مهم از اسلامآباد پرواز کرد. آن کسی نبود مگر، دگر جنرال فیض حمید رئیس اداره استخبارات داخلی پاکستان (ISI) که بهشدت اعمال نفوذ کرد. توقف سه روزه او در افغانستان یک نقش مهم را در تشکیل کابینه بازیکرد. هرکس میتواند بپندارد که فقط در زیر مشت آهنین رئیس آیاسآی معضلات حلگردید و اختلافات رو به افزایش کنار گذاشته شد. باتوجه به یک مصاحبهای کوتاه در اطاق کنفرانس هوتل سیرینا در کابل او با تمسخر اظهار داشت: «نگران نباشید، همه چیز درست خواهد شد.»
این شایسته یادآوری است که زاویۀ دید را از تفنگها و گورستانها به توانایی بالقوه و صلح که یک آرزوی دستنیافتنی و حق دیرینه مردم افغانستان است تغییر دهیم. در سرزمین شعر، تصوف و موسیقی صلح نمیتواند دستنیافتنی
برای دسترسی به متن کامل،از فایل زیر استفاده کنید.
قابل یادآوری است، تمامی کسانیکه در مورد افغانستان میاندیشند و تعلق خاطر به این کشور دارند، خواندن این کتاب برای آنها ضروری میباشد.
پارههایی از متن کتاب:
در صبح 15 آگست، اخبار واردشدن طالبان به کابل در همهجا در حال پیچیدن بود. اکنون، غنی درحالیکه عمیقاً در فکر فرورفته بود، به محب دستور داد که بهمنظور تأیید اخباری که شنیده میشد با سفیر ایالات متحده تماس برقرار کند.
هیچ یک از جنگسالاران بدنام دیروز، به شمول عبدالرشید دوستم، اسماعیل خان و عطا محمد نور که متحدان نزدیک رئیسجمهور حامد کرزی و اشرف غنی بودند، در کابل پیدا نمیشدند. آنان، قولهایشان را که نویددهنده جنگ تا سرحد مرگ بود جا گذاشتند، البته آن قولها دروغین بودند و از بین رفتند. غنی، به دلیل ضعف در تصمیمگیری قابل محکومشدن است؛ اما برای او چیزی برای فرمانروایی باقی نمانده بود. نیروهای امنیتی افغانستان که اکثریتشان هفتهها و شاید ماهها معاش اخذ نکرده بودند، از اول، آینده را بهصورت مشخص میدانستند، به این دلیل خود را از حمام خون احتمالی بیرون کشیدند. غنی کمترین اعتبار را در نظر ملت خویش داشت. در اواخر، تمام طرفداران غنی، یک حلقهی کوچک مورداعتماد وی بود، افرادی که به وی اطمینان میدادند که دقیقترین اطلاعات را در دسترساش میگذارند. اختلاف نظر جرم پنداشته میشد. چنانچه کتی گانون، بهعنوان یک ژورنالیست، ماهرانه جمعبندی کرده است: «غنی در روش فرمانروایی خویش بیشتر بدخلق و مستبد بود، به ندرت مشورت اعضای حکومت خویش را میشنید، در بسیاری موقعها افرادی را که در برابر او استدلال میکردند مورد سرزنش قرار میداد» یک رهبر خوب کسی است در زمان دشوار، به درستی تغییر ایجاد کند. مردم افغانستان سزاوار داشتن یک رهبر خوب بود.
در برابر نیروهای امنیتی افغانستان باید صادق باشیم، طبق گزارشها شمار تلفات آنان در ماههای نزدیک به سقوط کابل، بهگونهای وحشتناک افزایش یافته بود. حداقل، آنها نسبت به نخبههای سیاسی در کابل بهتر عمل کردند. این مورد ارزش یادآوریکردن را دارد که غنی در اواخر بهشدت دچار پارانویا شدهبود، او شماری زیادی از افسران فرمانده پولیس و ارتش را از وظیفه عزل کرد و فکر میکرد که آنان وفاداری ندارند، طبق گزارش گروه دیدهبان کنگره ایالات متحده سیگار یا بازرس ویژه عمومی برای بازسازی افغانستان، این حرکت، نه تنها روحیه نیروهای امنیتی افغانستان را نابود ساخت؛ بلکه تلاشها برای جنگ را نیز دچار آشفتگی کرد. اینکه، گزارشهای سیگار که حقایق جدی را نشر میکند و چرا در واشنگتن مورد توجه قرار نمیگرفتند، یک راز است. این یک موضوع پوشیده نیست که رقابت هند و پاکستان و جنگهای نیابتیشان، در آوردن افغانستان به موقعیت که امروز ایستاده است، نقش خطرناک را بازی کردهاند.
زال (زلمی خلیلزاد) میخواست کابل و طالبان را برای یافتن یک توافق دوستانه برای تقسیم قدرت راهنمایی کند؛ اما زمان در حال تمام شدن بود. حقیقت این بود که طالبان و حکومت کابل، از مدتهای طولانی، پنجه برگلوی هم انداخته بودند و با بیرحمی همدیگر را میکشتند. هیچ طرف قرار نبود که آن را فراموش کنند. افغانستان نیاز به یک کمیسیون مصالحه داشت، همانند آنچیزی که برای درمان زخمها در آفریقای جنوبی، بعد از ختم آپارتاید کمک کرد. تا هنوز در هیچ طرف یک رهبری که مقام افسانوی نلسون ماندلا را داشته باشد وجود نداشت تا برای درمان رخمهای افغانستان کار کند
در چهارم سپتامبر 2021، یک کسی بسیار مهم از اسلامآباد پرواز کرد. آن کسی نبود مگر، دگر جنرال فیض حمید رئیس اداره استخبارات داخلی پاکستان (ISI) که بهشدت اعمال نفوذ کرد. توقف سه روزه او در افغانستان یک نقش مهم را در تشکیل کابینه بازیکرد. هرکس میتواند بپندارد که فقط در زیر مشت آهنین رئیس آیاسآی معضلات حلگردید و اختلافات رو به افزایش کنار گذاشته شد. باتوجه به یک مصاحبهای کوتاه در اطاق کنفرانس هوتل سیرینا در کابل او با تمسخر اظهار داشت: «نگران نباشید، همه چیز درست خواهد شد.»
این شایسته یادآوری است که زاویۀ دید را از تفنگها و گورستانها به توانایی بالقوه و صلح که یک آرزوی دستنیافتنی و حق دیرینه مردم افغانستان است تغییر دهیم. در سرزمین شعر، تصوف و موسیقی صلح نمیتواند دستنیافتنی
برای دسترسی به متن کامل،از فایل زیر استفاده کنید.